- گران شده
- قیمتی شده پر بها گشته: زچیز های جهان هر چه خوار و ارزان شد گران شده شمر آن چیز خوار و ارزان را. (ناصر خسرو)
معنی گران شده - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
سنگین شدن وزین گشتن، یا گران شدن رکاب. فشار آمدن بر رکاب تا مرکوب تند رود، بشتاب رفتن، یا گران شدن سر. سرگران شدن تکبر ورزیدن، یاگران شدن سر از خواب. بخواب رفتن: زضعف تن شده ام آن چنان که گر بمثل گران شود سرم از خواب بشکند کمرم. (جامی) یا گران شدن عنان. کشیده شدن عنان اسب برای متوقف ساختن آن، دارای بهای زیاد شدن مقابل ارزان شدن
عالی قدر، گران پایه، ارجمند
بگریه افتادن گریستن: رسوا شده عریان شده دشمن برو گریان شده
متحرک شدن حرکت کردن براه افتادن جریان یافتن: الپتگین ترکی خردمند بود و ممیز او را (اسکافی را) عزیز کرد و دیوا رسالت بدو تفویض فرمود و کار او گردان شد
گرانپایه ارجمند گران پایه عالی قدر ارجمند: گران قدران نیامیزند صائب با سبک مغزان ببرگ کاه کی آهن ربا مایل تواند شد ک (صائب)
آنکه دارای شکمی بزرگ است برآمده شکم
وادار بدیدن کردن، منتظر شدن، مشوش شدن پریشان شدن
Decimated, Devastated
dizimado, devastado
diezmado, devastado
zdziesiątkowany, zniszczony
уничтоженный , разрушенный
знищений , зруйнований
gedecimeerd, verwoest
dezimiert, verwüstet
décimé, dévasté
decimato, devastato
ধ্বংসপ্রাপ্ত , ধ্বংস
yok olmuş, harabe olmuş
파괴된 , 황폐한
imeshambuliwa, angamiza
被摧毁的 , 毁坏的
壊滅的な , 荒廃した
הושמד , הַרְסָן
ถูกทำลาย , ทำลาย
مدمّرٌ , مدمورٌ
تباہ شدہ , ویران
آنکه آهسته دود کسی که کند دود: اسب گران دو